اطلاعیه رها اعتمادی
به ادامه مطلب بروید
در سر زمین من آدما دروغ میگن،نه همه ولی خیلی ها،هر کس به اندازه خود.
اما
یکی از ترس اون دنیا و یکی هم به لطف باور به ارزشهای انسانی هنوز
دروغ نمیگه، با این همه در سر زمین من همه به بهانههای گوناگون
خیلی ها بخاطر گوهری به شکل گندم ...نون دروغ میگن
گروهی از حرص مال،"حفظ آبرو" و یا در آرزوی رسیدن به جا و مقامی و هدفهای دور دست وقت و بی وقت دروغ میگن
از شهروندای هیچ جامعهای توقعی جز تاثیر گرفتن از خود جامعهای که در آن زندگی میکنن نیست
شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگیِ هر و آب و خاکی میتونه تاثیر ش به مراتب بیشتر از تربییت خانوادگی هر انسانی باشه،
به این معنا که زور پدر یا مادر به آلودگیهای جامعه نمیرسه، و کودک، نو جوان، جوان در همون آلودگیها نفس میکشه
در عصر اینترنت و فیسبوک، تلویزیون هنوز زندست، رسانهها هنوز نقشی در زندگی شهروندها، خواسته و نا خواسته دارن
این یعنی اینکه رسانه هنوز بار مسئولیت بر دوش داره و یکی از اصلیترین وظایفش نسبت به بیننده و شنوندش دادن آگاهیست
نه گفتن دروغ
اما
در سرزمین من رسانه هر چقدر و به هر اندازه که بخواد بمردمش دروغ میگه.در
چند روز گذشته یک بار دیگه شاهد "نمایشی" بودیم در قالب یک "گزارش خبری" در
باره تلویزیون "من و تو" و کارکنان آن و مقالهای "طنز آمیز" در قالب یک
گزارش رسمی ,گزارش و مقاله هایی که بیشتر وسیله خنده من و همکارانم میشن
وقتی امید جاش با تینا عوض میشه و من به لطف وجود "فوتو شاپ" ازدواج تیام و امید را تبریک میگم عجیب نیست که همه ما بخندیم
وقتی من و خانوادهام وابسته به ادیان مختلف و دستگاههای جاسوسی و امنیتی کشورهای غربی معرفی میشیم چرا که نخندیم؟
ولی
خنده دار تر از همه اینه که دروغ پردازان اینبار یادشون رفته بود که من
بقول آنها رها بنی اعتماد هستم نه رها اعتمادی و در تصویری که از من نشون
دادن زیرش برای اولین بار نوشته بودن رها اعتمادی
اما شما چی؟ شمایی که ما رو از طریق یک قاب شیشهای میبینید
و حتی یکبار هم با هیچ کدوم از ما دیداری از نزدیک نداشتید، حرف نزدید، سفر نرفتید، و ما رو به راستی شاید
نشناختید، شما هم میخندید؟
یا به این تهمتها شک میکنید، یا حتی باورتون میشه؟
ما انتظار نداریم مخالفین تلویزیون "من و تو" با محتوای برنامههای این تلویزیون موافق باشن
اونها در این سالهای اخیر تا تونستن دیش ها یا همون ماهوارهها را از روی پشت بام خونههای شما کندن و بردن تا شما ما را نبینید
ولی هنوز موفق نشدن این ارتباط را از بین ببرن
اینها هیچ کدوم درد نیست، چرا که توسط مخالفین امریست کاملا طبیعی،
اما در چند روز گذشته ادمین این پیج برام چند پیام گوناگون فرستاده که از سوی برخی از شماها بوده
و ای کاش ادب اجازه میداد تا دست کم یکی از اونها رو همین جا به اشتراک میذاشتم اما نمیشه
چرا که واژهها انقدر سیاه و غرق کینه اند که شرم اوره
من در غربت کده ای به نام سوئد بزرگ شدم که بدبختانه خیلی چیز هاش شبیه سرزمین خودم نیست
اما خوشبختانه برای تمامِ شهرونداش یک ارزش مساوی قائله، یعنی اینکه من از خود خودم بودن ترسیندارم
من "رها اعتمادی ال آقا" همجنسگرا نیستم...اما ای کاش بودم تا بجای همجنسگراهای زادبومم
که روزانه تحقیر میشن و کتک و فحش میخورن کتک و فحش هاشونو من میخوردم
چرا که در این چند روز وقتی پیام ها رو میخوندم احساس کردم و فهمیدم که یک همجنس گرا
در سرزمین من چقد تنهاست، چقد میترسه، و چقد باید در تنهایش گریه کنه
من
رها اعتمادی ال آقا بهائی نیستم،اما ای کاش بودم تا همون گروه کوچک و
اقلیتی که در سرزمین من به "جرم" بهائی بودن هر روز تحقیر ،زندانی ،شکنجه و
اعدام میشن فکر میکردن که این بابا هم از ماست، شاید به خودشون میگفتن این
که تو تلویزیونِ شاید بتونه
ثابت کنه که هموطن و یا همزبون بودن ارزشش فرا تر از باورهای شخصی هر انسانِ
در
پایان میخوام بگم؛ تا انجأیی که یادم میاد در تمام این سالها هیچ ایرانی
همجنسگرا و یا بهائی به تن هم میهن من تازیانه نزده و کسی را شکنجه
نکرده و به زندان نیانداخته و او را تیرباران و سرشو بالای دار نبرده
اما با این همه میآییم و تمام خشم و کینمونو نثار این دو گروه اقلیت میکنیم چرا که انگار کار
فرزندان بابک و کاوه این روزها چیزی جز ضعیف کشی نیست
دوستون دارم
رها
http://www.facebook.com/raha.page